"هاشم" با نشان دادن کارگاه به پدر "آرزو" رضایت او را برای خواستگاری جلب می کند اما با بحث میان "کامیاب" و "سهراب" خواستگاری بهم می خورد این در حالیست که "هاشم" و "نغمه" با اجبار "سهراب" در حال تدارکات عروسی خود هستند.